سرای محبت
هر روز صبح در گوشهای از صحرای آفریقا غزالی از خواب بیدار میشود....... غزال میداند که در آن روز باید چالاکتر از همه درندگان تیزرو باشد و گرنه مرگ، او را خواهد بلعید....... در گوشهای دیگر از این صحرا هر روز شیری از خواب بیدار میشود که میداند باید یکی از آهوان تیزپا را به چنگ آورد وگرنه باید منتظر مرگ باشد!!!!!!!
شرح حکایت: مهم نیست ما شیر هستیم یا غزال....... مهم این است که بدانیم باید هر روز چابکتر از روز قبل باشیم....... چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن....... در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد....... وقتی داشت از خونه می رفت یادش نبود که باید برگرده و تمام... نشونه هایی که برای برگشت لازم داشت گم کرده بود پ.ن: ساده که باشی زود حل می شوی میروند سر وقت مساله بعدی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |